غرب شناسی
امریکا شناسی
واقعیت دموکراسی در امریکا
.
.
.
این روزها وقتی دولتمردان و نخبگان سیاسی غرب، به ویژه امریکایی ها، از ترویج دموکراسی صحبت می کنند، منظورشان جریان پولیارکی یا الیگارشی است، مفهومی که متفکران و نخبگان علمی و سیاسی غرب آن را قوت داده و در دایره سیاست گذاری متداول کردند. پولیارکی و الیگارشی به سیستم یا نظامی اطلاق می شود که در آن، گروه معدودی حکومت کرده و مشارکت و تصمیم گیری توده وار مردمی را عده کوچکی از رهبران- که در نتیجه رقابت حساب شده انتخاباتی و در چارچوب مشخص تعیین شده اند- مدیریت می کنند. بر اساس این نظریه دموکراسی، پلورالیسم یا کثرت گرایی و تنوع مشارکت در نظام سیاسی، در توجه و جواب گویی نخبگان منتخب سیاسی به خواسته های مردم نهفته است. دو بعد اصلی این مشارکت و کثرت گرایی، با این نظریه، در منازعه و بحث و فراگیری و اشتمال سیاسی پایه گذاری شده است و احزاب سیاسی مسلط، مدیریت آن را با زیرساخت رسانه های مسلط به عهده داشته و راهنمایی می کنند.
.
با این تعریف، دموکراسی و مردم سالاری در امریکا به محیط و دایره سیاسی محدود بوده و به دور اموری مانند روش انتخاباتی، نامزدی کاندیداها، همایش های حزبی، جمع آوری پول و حمایت مالی، صندوق آرا، کمیته ها، کمیسیون ها و تبلیغات انتخاباتی چرخ می زند.
.
در دموکراسی عمومی و کلاسیک غرب، اکثریت حاکمیت داشت و مصالح طبقات مختلف در نظر گرفته می شد، در حالی که در دموکراسی تغییر داد شده امروزی امریکا و اروپا، اکثریت جای خود را به اقلیت داده، اقلیتی که با استیلاگری ادعا دارد که توافق اکثریت و عموم مردم را به وسیله جریان تحصیل کرده است. این الگوی جریانی و نه متنی و حقیقی است که سیاست های خارجی غرب و امریکا، آن را برای کشورهای دیگر از جمله دنیای اسلام در نظر گرفته اند. اما گذشته، منافع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی امریکا با حمایت از استبداد، دیکتاتوری و حکومت های فردی، حفظ می شد و ملت ساختن و دولت ساختن در چارچوب دولت های ملی و تجدد گرا مورد توجه بود. استراتژی کنونی اقتضا می کند که این اهداف در لوای جامعه مدنی مورد نظر صورت پذیرد.
.
بقیه متن در «ادامه مطلب»
(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)