سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

سرباز عقل

مطالبی درباره فلسفه و جامعه شناسی | غرب شناسی | شرق شناسی | اسلام و ایران | رسانه و تکنولوژی | سیر مطالعاتی

مشخصات بلاگ
سرباز عقل

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»
«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم»
خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند. (قرآن کریم. سوره مبارکه رعد آیه 11)

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سرمایه داری در امریکا» ثبت شده است

 

آمریکا‌شناسی | سرمایه‌داری و نظام سیاسی آمریکا | فساد و رشوه‌خواری در امریکا: آنها که در ایران دائما سنگ جمهوریت را به سینه می زنند، اگر راست می گویند و غم حفظ جمهوریت را دارند، چرا مدل های نئولیبرال آمریکایی را برای ما ترویج می کنند؟ مگر با نسخه های نئولیبرالیسم سیاسی، جمهوریت تحکیم می شود؟ آیا اینان به راستی درد حفظ جمهوریت را دارند؟ در خود آمریکا، جمهوریت مفهومی تنزل یافته و رو به زوال است پس چطور می توان باور کرد که تبعیت از نسخه های پیچیده شده توسط «سیا» و حمایت شده از طرف سرمایه داران و دولتمردان آمریکایی بتواند ضامن حفظ «حق حاکمیت مردم» باشد؟

  • سرباز عقل

امریکا شناسی

نیمه پنهان امریکا

رواج فساد و رشوه خواری در امریکا 2

 

در دهه های پایانی قرن نوزدهم، در امریکا نام سرمایه دارانی چون گولد، اندربیلت، هریمن، کارنگی، هیل، کوک، راکفلر و مورگان بر سر زبان ها افتاد؛ اینها صاحبان انحصارات عظیم و غول پیکر صنعتی و سرمایه های نجومی مالی بودند. این کلان سرمایه داران، اقتصاد انحصاری کاپیتالیستی امریکا را اداره ی کردند و نفوذ شدیدی بر دولتمردان و به ویژه رئیس جمهورهای امریکایی داشتند.

 

در واقع فرم و ساختار سرمایه سالاری امریکا،  پس از جنگ های داخلی متحول گردید و سرمایه های کوچک در سرمایه های بزرگ مستحیل گردیده و تمرکز و انحصار، جانشین رقابت شد و این امر بیانگر ورود سرمایه داری امریکا به عصر امپریالیسم بود؛ زیرا امپریالیسم به لحاظ اقتصادی  و با حاکمیت سرمایه های انحصاری و عظیم و آمیزش سرمایه صنعتی و سرمایه عظیم بانک های بزرگ و غول پیکر تعریف می شود.

  • سرباز عقل

غرب شناسی

امریکا شناسی

جامعه و مردم امریکا

روز سپاس از سرمایه داری در امریکا

(قسمت اول)

 

آخرین پنج شنبه ماه نوامبر هر سال، روز سپاسگذاری و تعطیل عمومی امریکاست. این روز تنها روزی است که بیشتر خانواده های امریکا، حتی بیشتر از کریسمس، دور هم جمع می شوند و سفره انداخته و بر اساس سنت قدیمی خود، بوقلمون صرف می کنند. این سنت از اروپایی هایی که برای اولین بار به قاره امریکا قدم گذاشته و در مراسمی با اهالی بومی این سرزمین یعنی سرخ پوستان هم‌سفره شدند.

 

در آن سال های اولیه، تازه واردان اروپایی به قاره امریکا به دلیل برکت سالیانه، خدا را با آئین ویژه، سپاسگذاری می کردند، ولی کشف قاره امریکا به وسیله مهاجران و مهاجمان اروپایی، چه در شمال و چه در جنوب این قاره و توسعه تمدن استعماری انگلیس و اسپانیا، این مفهوم سپاسگزاری را به پدیده ملی گرایی و سپس سلطه گرایی و در یک قرن اخیر به نوگرایی تبدیل کرده است و امریکایی ها به جای سپاسگزاری از خدا، از نظام سرمایه داری سپاسگزاری می کنند. این جا به جایی ذهنی اتفاقی نبوده، بلکه حاصل دگرگونی ها و تغییراتی است که در دو قرن اخیر، در نتیجه یک نظام سکولار (غیر دینی)- که بر ملی گرایی، دولت گرایی و سرمایه داری تاکید می کرد- به وجود آمده است.

 

مراسم روز سپاسگزاری، نه تنها معنای وحدت گرای خود را در تمدن امریکا از دست داده است، بلکه این تغییر جهت از خدا به مادیات و قدرت گرایی اقتصادی و سیاسی، در قرن اخیر بحران های اخلاقی و اجتماعی زیادی را نصیب این کشور و رهبران آن کرده است.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

  • سرباز عقل

غرب شناسی

امریکا شناسی

امریکا به کجا می رود؟

تناقض های نظام سرمایه داری در امریکا

(قسمت اول)

 

در سال 1337 ش. (1958م.) وقتی برای اولین بار به امریکا رفتم، ایالات متحده امریکا از جنبه قدرت اقتصادی و سیاسی، دوران طلایی خود را می گذراند، ولی از جنبه اجتماعی و نژادی و فرهنگی یک سرزمین پر از تبعیض و در حقیقت عقب افتاده و توسعه نیافته بود.

 

شهروندان سیاه پوست امریکا باید در جایگاه ویژه خود در ردیف های انتهایی اتوبوس می نشستند و در بسیاری از شهرهای اجازه ورود به رستوران های سفید پوستان را نداشتند. در بسیاری از دانشگاه های ایالت های جنوبی امریکا، سیاه پوستان اجازه تحصیل نداشتند و بخش بزرگی از جمعیت سیاه پوست امریکا از شرکت در انتخابات عمومی و ریاست جمهوری محروم بودند.

 

امروزه امریکا به عنوان یک ابرقدرت و امپراتوری، روند نزولی را طی می کند و از جنبه سیاسی و اقتصادی در حال افول است. علل این تنزل قدرت چیست؟ امریکا به کجا می رود؟ به همین دلیل است که امروزه ما نباید در جست و جوی مفهوم امریکا، بلکه در جست و جوی مفهومی برای امریکا باشیم.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

  • سرباز عقل

غرب شناسی

امریکا شناسی: اقتصاد امریکا (قسمت سیزدهم- بخش چهارم)

 

ماهیت سرمایه داری، تجمیع سرمایه ها در دست اشخاص یا نهادها است. ظهور خانواده های ابرثروتمند مثل راکفلر، کارنگی و مورگان در سال های پایانی قرن نوزدهم اتفاق افتاد. آثار جان اشتاین بک از نویستندگان قرن بیستم نشان دهنده وضعیت شدیدا نابرابر و محرومیت های جامعه امریکایی در این دوره است.

 

در همین سال ها کارتل و تراست و انحصارات بزرگ اقتصادی تشکیل می شود. اما در مورد امریکا باید این را هم اضافه کرد که جنگ های داخلی باعث حل شدن سرمایه های کوچک در سرمایه های بزرگ شد. سرمایه سالاری امریکایی وارد دوره تازه ای شد و با سرعت به سمت انحصارها حرکت کرد. آبراهام لینکلن و حزب جمهوری خواه انحصارهای تازه ای ایجاد کرد. انحصار نفت، فولاد، راه آهن، بانک داری، با هم راهی دیون و اصلاح قانونی اساسی ایجاد شد.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع و لینک مستقیم مجاز است)

  • سرباز عقل

غرب شناسی

امریکا شناسی: اقتصاد امریکا

(غرب شناسی، سیاه پوستان امریکا و جنگ های داخلی امریکا)

(قسمت سیزدهم- بخش سوم)

 

تاریخ امریکا

 

آبراهام لینکلن که به قدرت رسید، بردگی را ملغی کرد. این عوامل امریکا را وارد جنگ های داخلی کرد. جنگ های انفصال در سال های 1861 تا 1865 ادامه داشت. بعضی گفته اند آبراهام لینکلن اهداف آرمان خواهانه و عدالت خواهانه داشت و دلش به حال برده ها سوخته بود. ویلیس ویگر نویسنده تاریخ ادبیات امریکا از نامه آبراهام لینکلن در سال 1862 چنین نقل قول می کند: «هدف عمده من از این کشاکش  (جنگ های داخلی امریکا) حفظ اتحادیه (ایالات متحده امریکا) است و این برنامه برای نگه داشتن بردگی و نه از بین بردن برگی است. در آنچه اغماض می کنم به خاطر حفظ اتحادیه است».

 

جنگ های داخلی امریکا باعث قدرت بیشتر حکومت مرکزی و بسط  صنعتی شدن به جنوب شد. اما باز به حقوق سیاهان توجهی نمی شد. تحقیر و فقر و تبعیض حتی در سراسر قرن بیستم هم، سرنوشت سیاهان بود. تا دهه ها، زندگی در محله های خاص، مدارس ویژه و حتی وسایل رفت و آمد عمومی خاص، از قوانین ایالات متحده امریکا برای سیاهان بود. پس «مدافع حقوق برده ها» صفت خوبی برای لینکلن نیست.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع و لینک مستقیم مجاز است)

  • سرباز عقل

غرب شناسی

امریکا شناسی: اقتصاد امریکا (بهشت زمینی سرمایه داران)

(قسمت سیزدهم- بخش دوم)

 

اصالت سود و اصالت قدرت

 

جان لاک زمین هایی را در کارولینای شمالی امریکا خریده بود و می گفت عدالت اقتضا مالکیت هر کس محترم شمرده شود. اما رها گذاشتن نعمت هایی که بومیان نمی توانند از آن استفاده کنند، خطاست.

 

امریکا هم مثل اروپا- خصوصا در قسمت شمالی- به سرعا در حال صنعتی شدن بود. کلود ژولین در کتاب امریکا در دو قرن می نویسد: «بهای این پیشرفت اقتصادی را کارگرها، خیلی گران می پردازند. آنها از طلوع خورشید تا 10 شب مداوم کار می کنند. دموکراسی یا غیر دموکراسی فرق نمی کند. وضع آنها شبیه وضع برادران محروم اروپایی شان است. استخراج یک معدن یا ایجاد یک کارخانه ، سبب به وجود آمدن شهری در کنار آن می شود. در این شهر قدرت در دست مالک معدن یا کارخانه است» آمریکا بهشت زمینی سرمایه داران شده بود.

 

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع و لینک مستقیم مجاز است)

  • سرباز عقل

غرب شناسی

امریکا شناسی

امریکا: استبداد دموکراسی (قسمت دوم)

.

دوتوکویل دو گرایش کاملاً متضاد در دموکراسی امریکا مشاهده کرد. یکی گرایش به مساوات و آزادی و دیگری، گرایش به فردگرایی و استبداد فکری برای رسیدن به منافع شخصی است. به عبارت دیگر، برابری شرایط در جامعه با شرایط برابر دو چیز کاملا مختلف است و فردگرایی زاویه مهم آن را تشکیل می دهد. به عبارت دیگر، گرچه شرایط قانونی برابر است، اما تنازع بقا، به توانمندی اقتصادی، اجتماعی، نژادی و سیاسی فرد مرتبط است. دوتوکویل گرایش به شرایط مساوی در جامعه امریکا را تمجید و تحسین کرد ولی از عواقب فردگرایی امریکایی ها نگران بود.

.

وی در جلد دوم کتاب خود، در قسمت 4، فصل 6 با عنوان «چه نوع استبدادی باعث ترس ملت های دموکراتیک می شود؟» از «دموکراسی نرم» نام می برد. در این نوع دموکراسی هر یک از شهروندان به منافع خود می اندیشند و از منافع جامعه و دیگران بی خبر می ماند. در این شرایط، قدرت سیاسی مطلق می شود، بدون اینکه شهروندان و مردم خود متوجه آن باشند. او از نظم آرام و از بردگی صلح آمیز صحبت می کند. زمانی این سخنان را به کار می برد که امریکا هنوز یک جامعه کشاورزی تمام عیار بود. دوتوکویل به خوبی نمی توانست آسیب های وارده از جامعه صنعتی امریکای یک قرن بعد را مجسم کند. تاریخ نشان داد که چگونه اشراف سالاری سرمایه داری نظام اقتصادی همگانی و مصرف گرایی زیر نظر دو حزب مسلط جمهوری خواه و دموکرات، موفق شد معنای کاملا متفاوتی از دموکراسی باستانی و سنتی یونان به شهروندان امریکایی ارائه داده و برای ترویج آن در سطح جهانی سرمایه گذاری و سیاست گذاری کند.

.

مطالب مرتبط:

.

امریکا: دوگانه استبداد و دموکراسی (قسمت اول)

امریکا: نظام سکولار یا نظام دینی؟

صنایع فرهنگی و قدرت نرم در امریکا

ماهیت رسانه های امریکا

واقعیت دموکراسی در امریکا

بی اطلاعی عمومی در امریکا

امریکا کشور تناقض ها

 

.

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

  • سرباز عقل

غرب شناسی

امریکا شناسی

واقعیت دموکراسی در امریکا

.

امریکا- امریکا شناسی- فرهنگ امریکا- دین و مذهب امریکا- اجتماع و جامعه امریکا- سیاست امریکا.

.

این روزها وقتی دولتمردان و نخبگان سیاسی غرب، به ویژه امریکایی ها، از ترویج دموکراسی صحبت می کنند، منظورشان جریان پولیارکی یا الیگارشی است، مفهومی که متفکران و نخبگان علمی و سیاسی غرب آن را قوت داده و در دایره سیاست گذاری متداول کردند. پولیارکی و الیگارشی به سیستم یا نظامی اطلاق می شود که در آن، گروه معدودی حکومت کرده و مشارکت و تصمیم گیری توده وار مردمی را عده کوچکی از رهبران- که در نتیجه رقابت حساب شده انتخاباتی و در چارچوب مشخص تعیین شده اند- مدیریت می کنند. بر اساس این نظریه دموکراسی، پلورالیسم یا کثرت گرایی و تنوع مشارکت در نظام سیاسی، در توجه و جواب گویی نخبگان منتخب سیاسی به خواسته های مردم نهفته است. دو بعد اصلی این مشارکت و کثرت گرایی، با این نظریه، در منازعه و بحث و فراگیری و اشتمال سیاسی پایه گذاری شده است و احزاب سیاسی مسلط، مدیریت آن را با زیرساخت رسانه های مسلط به عهده داشته و راهنمایی می کنند.

.

با این تعریف، دموکراسی و مردم سالاری در امریکا به محیط و دایره سیاسی محدود بوده و به دور اموری مانند روش انتخاباتی، نامزدی کاندیداها، همایش های حزبی، جمع آوری پول و حمایت مالی، صندوق آرا، کمیته ها، کمیسیون ها و تبلیغات انتخاباتی چرخ می زند.

.

در دموکراسی عمومی و کلاسیک غرب، اکثریت حاکمیت داشت و مصالح طبقات مختلف در نظر گرفته می شد، در حالی که در دموکراسی تغییر داد شده امروزی امریکا و اروپا، اکثریت جای خود را به اقلیت داده، اقلیتی که با استیلاگری ادعا دارد که توافق اکثریت و عموم مردم را به وسیله جریان تحصیل کرده است. این الگوی جریانی و نه متنی و حقیقی است که سیاست های خارجی غرب و امریکا، آن را برای کشورهای دیگر از جمله دنیای اسلام در نظر گرفته اند. اما گذشته، منافع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی امریکا با حمایت از استبداد، دیکتاتوری و حکومت های فردی، حفظ می شد و ملت ساختن و دولت ساختن در چارچوب دولت های ملی  و تجدد گرا مورد توجه بود. استراتژی کنونی اقتضا می کند که این اهداف در لوای جامعه مدنی مورد نظر صورت پذیرد.

.

بقیه متن در «ادامه مطلب»

(کپی برداری از «اسرافیل» فقط با ذکر منبع مجاز است)

  • سرباز عقل